برادرشوهرم تو کار میوفته دستش میشکنه مادرشوهرم قربونی سر میبره دیروز چند بار زنگ زدم گفتم مامان چیری لازم ندارین حال داداش چطوره این حرفا خیلی زنگ زدم به جاریم به مادرشوهرم درضمن من نمیدونستم گوسفند بریدن امروز رفتم سر بزنم به برادرشوهرم نگو دیشب مادرشوهرم مهمونی داده به همه هم یه عالمه گوشت داده فک کنین همه بودن بجز ما یه کلام نگفت بیاین موقع شستن فرشا میکه اصن من هنگ کردم گشنه گوشت نیستما بحث ارزشه بخدا خیلی کارا کردم براش خیلی بهم بر خورد بخودم فوش دادم دیگه پام نزارم
منم بودم دیگ نمیرفتم اونجا
والله کار خوبی نکردند و حق با شما. البته باید دید دلیلشون چی بوده
بعد چرا اخه
حق باتوئه
دیگه نرو
زنیکه عوضی
آره نرواگه شوهرت قبول کنه
حق داری منم بودم ناراحت میشدم
،😡😡
چقد بی شعور
اصلا دیگه نرو کاری کن شوهرتم نره
حق داری
شاید چون همون روز نرفتی بهشون برخورده
چقدر بدم میاد از این فرق گذاشتنا لامصب خوب اینم پسرته
ولی من گشنه گوشتم خیلی گرون شده لامصب
بنده ی خدا مادرشوهر من با پول خودمون واسه خودش قربونی برید یه تشکر نکرد هیچ یه بسته کوچیک بمن داد بقیشو داد فامیل های دختراش.حتی تعارف نکرد برای مادر من!!!
سیرانی و ایناشم معلوم نشد چی شد همون دختراش کوفتیدن...
بعد باز عید قربان ز زده بود از شوهرم گوسفند میخواست ک ببره چون خانوم حاجی هست.ک شوهرم قبول نکرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
