2777
2789

من یه دویت صمیمی داشتم که نمیدونستم سنی هستش باهاش در مورد شیعه سنی حرفمون شد بعد قهر کردیم اونم بعد از یکماه اومد خونمون و برای من شله زرد اورد منم از همه جا بیخبر شله زردش رو خوردم بعدش زنگ زد و گفت شله زرد خوشمزه بود؟ گفتم بله ممنون همه رو خوردم اونم گفت توش سم مایع سوسک و مارمولک ریختم بمیری اولش فکر کردم دروغ میگه ولی وقتی ته مونده ظرف رو دادم آزمایشگاه فهمیدم واقعا توش سم بوده ولی اونموقع چیزیم نشد تا اینکه بعد سه سال الان کبدم پر از نودل شده حالا نمیدونم از سم سه سال پیشه یا نه 

ولی این تاپیک رو زدم که کارهای بدی که انجام دادین رو بگین

دلم غمگین است اما چیزی درونم فریاد می‌زند فردا روز بهتری خواهد بود ناامید نباش

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

😐😐😐😐😐بگوکه شوخی میکنی؟؟؟چراپیگیری نکردی همون موقع؟!

اخه حالم بد نشده بود

دلم غمگین است اما چیزی درونم فریاد می‌زند فردا روز بهتری خواهد بود ناامید نباش

من وقتی بچه دوممو حامله بودم(ناخواسته) چون شوهرم شدیدا مخالف سقط بود سعی داشتم باکار سنگین کردن بندازمش که نیفتاد ولی این نیتم هروقت به چشمهای پسرم نگاه میکنم هری دلم می‌ریزه واز خودم بدم میاد

بعضیا میفهمن نفهمن ولی نمیفهمن که ما میفهمیم نفهمن اینا دیگه واقعا اَمَن یُجیب ...لازمن..برای شفای تمام مریضها روحی روانی وجسمی صلوات...

بچه بودم صندلی رو از پشت سر یه روحانی مسن که میخواست بشینه کشیدم. بیچاره نقش زمین شد بعدا ازش حلالیت طلبیدم اما خیلی اذیت شد‌‌. عموم کل دور آبادی دنبالم دوید🤣

بنده خدا روحانی خوبی بود الان همه فکز میکنن آدم مثبتی بودم😎

دیگه اینقدر تو روغن ک ماست و بزنج و همه چیمون سم و پالم هست بدنمون مقاوم شده

در دل هر سیبی دانه ها محدودند در دل هر دانه سیبها نامحدود ،روزگاریست عجیب دانه باشیم نه سیب                                           طرف عینک نمیزد که نگن عینکیه جلوی پاشو ندید و خورد زمین از فردا بهش گفتن چلاق .... واسه ی خودتون زندگی کنین 🌱🌱🌱
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792