یعنی اراده کنید و کم نیارید مثلا برای شروع یه کاری، یادگیری یه هنری، عوض کردن اخلاق خاصی و...
دلم میخواد تجربیات موفق همدیگه رو بخونیم و انگیزه بگیریم. من خودم خیلی دوست دارم از لحظات زندگیم بهتر استفاده کنم اما همیشه تصمیماتم مقطعیه یعنی تصمیم گیری می کنم، یه شروع طوفانی هم دارم بعدش کم کم دلسرد میشم و میذارمش کنار و استمرار ندارم. میخوام تنبلی رو بذارم کنار و کوتاهی زندگی رو واقعا درک کنم و به خاطر اینکه ای وای خسته شدم و اینا همه چی رو پشت گوش نندازم
راستش خودم نه زیاد
ولی همسرم استادشه تو اراده و پشتکار
بله برای رژیم و لاغری😁 که به هدفم رسیدم
البته یه تو راهی دارم بازم قراره چاق بشم.
مثلا من شاغلم ولی دوست دارم یه هنری هم کنارش یاد بگیرم اما اصلا به خودم سختی نمیدم مثلا شب یه کم بیشتر بیدار بمونم یا از استراحت و گوشیم بزنم و روزی حداقل یه ساعت برا آموزش وقت بذارم. همشم خستگی و کار خونه رو بهونه می کنم به نظرم
اره امتحان ترم ششم هیچی نخوندم بعد تو ۲ هفته شبانه روز می خوندم براش تا ترم اول جبراندکنم الان میرم نهم
اره همین الان
جون و دلم و احساسم گذاشتم مراقب یکی باشم
ولی متفاوت تر از هربار😅
نمیتونم وقتی حالش بده بغلش کنم، نمیتونم باز براش حرف بزنم و اونم سرگرم حرفام بشه همه چیز یادش بره، نمیتونم دیگه براش دیونه بازی درارم و...
اما عوضش دارم باعث میشم بیشتر از این اذیت نشن اونا😄
میدونم هیچی از حرفام نفهمیدید...🤦🏻♀️😅
من اره
من زمانی درسم تموم شد همه گفتن این همه درس خوندی بدو دنبال کار دولتی ولی دوست نداشتم
من الان گلفروشی دارم
وقتایی میخواستم این کارو یاد بگیرم تو شهرمون خانم ها خیلی کار نمیکردم و اصلا اجازه کار تو گلفروشی و گلخونه هم به خانم ها داده نمیشر من خودم تجربی خونه کار میکردم بعد خودم مغازه زدم اولش چون به راه وارد نبودم شکست خورد سرمایه ای داشتم از دسدت دادم بعد رفتم گلخونه ها بالاخره یه جا کار پیدا کردم و برا ملت کار کردم تجربه هام بیشتر شد
بعد رفتم وام گرفتپ چون پول نداشتم رفتم تهران دوره گل ارایی دیدم دوباره اونم خیلی سخت بود کلی بایر پول خرج میکردم گل میخریدپ تمرین میکردم همش از جیب میدادم بعد دیگه اونم که راه افتادم دوباره مغازه زود الانم یه وقتا کم میارم ولی ول کن نیستم چون برا این کار خیلی علاقه دارم
الانم کیست پیدا کردم سر پا وایستادن خیلی برام سخت شده
ولی با این حال با جون و دل کار میکنم
بله
چند سال پیش تصمیم گرفتم ارشد بخونم
از سرکار 6 ماه مرخصی گرفتم حسابی خوندم. رشته ام رو تغییر داده بودم خیلی سخت بود ولی ارشد مدیریت دانشگاه تربیت مدرس قبول شدم
