حالم خیلی بده
من بایه ادمی ام که فقط حرفه وهیچ عملی تووجودش نیس.
دوست نداره من خواستگاری راه بدم وحتی موقعیت خوبی پیش میادردمیکنم،چرا؟چون این اقای بی عمل ناراحت میشه وخواهش والتماس میکنه ترکم نکن فلان
خستم کرده بخدا
دست وبالموبسته نمیتونم باکسی که واقعاموقعیتش خوبه برم ویااصلاتنهاباشم.
من این ادم بی عملونمیخوام این۷ساله منوبلاتکلیفم گذاشته.
هرچندکه دیگه هیچ نمیخوام کاری کنه.
صدباربیشترپسش زدم کات کردم بازمیادخواهش والتماس ومظلوم بازی که ولم نکن.
الان من سرکارمیرم اولاکه عصبانی بودچرامیری سرکار؟من اهمیت ندادم
وخیلیم خسته میشم اماانتظارداره تا۳شب باهاش بیداربمونم وچت کنم خب من نمیتونم بدنم نمیکشه خستگی وبی خوابی خیلی اذیت میشم.
چون دیشب ساعت۱۰بیهوش شدم خوابمبردالان خودشوبرامچس کرده وروح وروان منوبه هم ریخته.
بخدایکاری کرده که میگم اینوترکش کنم میمیره.
هی میگه ازدوست داشتن تومن دارم دیوونه میشم.
خب چه دوست داشتنی؟بخوره توسرت دوست داشتمت.
میگه من برات همه کارکردم چیکارکرده، مگه فقط چهارتاعزیزم گفته وچهارتاجانم دیگه هیچ کاری نکرده
۴..۵باری شارژ۲۰تومنی زدکه من پسش دادم واونم بی اجازه اینکاروکرده بود.
هیچ انتظاریم نداشتم وندارم وحتی سرقرارم باهاش رفتم یدونه شکلاتم نمی اوردبرام والبته برامن مهم نبودومیگه که من خسیس نیستم😑😑