من بدترش رو داشتم و دارم. مادرشوهرم هیچوقت برای پسرم یه آدامس هم نخرید. اگر بچه رو میبرد پارک، با دهن خشک میبرد و برمیگردوند. درحالیکه مادر خودم میبردش توی سوپر که هرچی دوست داره انتخاب کنه. بعد از بیست سال هنوز یادشه. با یه خرید کوچولو نه بدبخت میشدن، نه پولدار.
ولی توقعات خانواده همسرم از ما تمومی نداره. من که کلا ولشون کردم، اما شوهرم از پول و جونش براشون مایه میذاره. تا جایی که پرشون به من نگیره، مانع همسرم نمیشم.