سلام
قبلش یه توضیحی بدم واقعا نیاز به کمک دارم و تنهایی از پسش برنمیام
من یه سال پیش به طور مجازی با یه پسر دوست شدم الحق که پسر خوبیه واقعا خیلی با پسرای امروزی فرق داره
2 بار دیدمش یک بار که بار اول بود با خواهرش اومد 800 کیلومتر رو و بار بعدی تنهایی همو دیدیم
از شرایطش بگم شغل خانوادیشون دکه داری هست و خودشم سهم داره ولی توی خرید و فروش زمین های مجازی هم هست
میدونم همه ی اینایی که دارم میگیم ممکنه شناسایی بشم ولی دلم زدم به دریا واقعا به کمک نیاز دارم
درامدش ماهیانه خیلی خوبه 30 تا 60 میلیون درامد داره خونه داره ماشین داره پسر نمیگم خیلی مذهبی ولی اهل نماز و قران هم هست دست به خیرم هست به کسایی که نیاز دارن واقعا کمک میکنه
من چون کنکوری بودم خواستم ازش که عقب بندازه خاستگاری رو چون تصمیمیون جدی شده بود
هفته ی پیش مادرش زنگ زد به پدرم اجازه خاستگاری بگیره پدرم گفت بهش بعدا بهتون خبر میدم
بعد نشست با من حرف زد انواع اقسام تهمت ها رو به این بنده خدا زد اگه با توعه با صد نفر دیگ هست بغل اینه بغل اونه
مادرش معلومه معتاده خانواده اشو نمیشناسم معلوم نیست کین میری زیر دست مادر نوکری اینا رو بدون هیچ شناختی زد و به منم اجازه حرف زدن نداد که ازش دفاع کنم
روز بعدش زنگ زد مادرش و هرچی از دهنش درامد به مادرش گفت مادر اونم از سر لجباری بوده یا نمیدونم ناچاری هرچی اونم گفته اصلا منم به این ازدواج راضی نبودم
من از پدرم خیلی دلخوری خیلی تند رفت خیلی بدون هیچ فرصت و اجازه ای اینطوری کرد ولی من نمیخوام ساکت بمونم حداقل حق دارم یه فرصت تحقیق بگیرم یا مشاوره یا هرچی
پدرم گفته اگه پسرت به دخترم پیام بده میرم شکایت میکنم اونم گفت بهم من نمیترسم از هیچی تمام تلاشمم میکنم که پدرت راضی بشه ولی نمیخوام به خاطر من با خانواده ات بد بشی برای همین باهام کمتر حرف میزنه
ولی میدونم پسری نیست که واقعا پشتمو خالی کنه
منم نمیخوام بزارم اون تنهایی همه کارا رو بکنه بگید لطفا راهنماییم کنید من چیکار کنم وقتی اجازه ی حرف زدن ندارم
هرراهی به نظرتون میاد بگید بهم از چله و دعا تا مشاوره هر چی به ذهنتون میرسه بگید خواهش میکنم🙏�