من با سختی زیاد بزرگ شدم با اذیت و آزارایی که حتی حاضر نیستم یک ثانیه اش دوباره برام تکرار بشه توسط کسی به نام پدر
تا چند وقت پیش میگفتم نمیبخشمش ولی الان که فوت شده با خودم درگیرم اشکام بند نمیان
بعد ساعت ها گریه میگم همونی بود که اذیتت میکرد ها چرا الان گریه میکنی باز یاد کاراش میفتم بازم اشک میریزم برا وقتایی که میتونست بغلم کنه و ناز یه دونه دخترشو بکشه و نخواست