زندگی کردن من کردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم ، عمر حسابش کردم ...
میشه لطفا بگید منظور احساسی داشته یا چیز دیگه ؟
پسر ۳۰ ساله گذاشته استوری
زندگی کردن من مردن تدریجی بود درسته
مطمئن باش خودش هم نفهمیده چی گذاشته
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
چیز دیگ
داره میگ فقط جان کندم
انچنان زندگی نکردم
رضایت زیادی تا الان از زندگیش نداشته
مثلا همینجوری عمرش گذشته درست زنگی نکرده...
زندگی کردن من "مردن" تدریجی بود
آنچه جان کند تنم ، عمر حسابش کردم ، از فرخی یزدیِ . یعنی تو زندگی جون کندم و عمرم از دست دادم و الان هم مرده حساب میشم .
ینی خسته اس
کلی اذیتش کرده زندگی
معنیش اینه که من از زندگیم لذت نبردم
روزایی که پی در پی گذشتن و با جون کندن سپری کردم عمرم بوده که گذشته
زندگی دلخواهم نبوده
منظورش اینه اینقد زیاد کارو سختی کشیدم پیر شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
