2777
2789
عنوان

شوهرم یکی دیگه رو دوس داره

| مشاهده متن کامل بحث + 1982 بازدید | 32 پست

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بنظرم باهاش حرف بزن در مورد این موضوع بهش بگو و ازش بخواه صادقانه جوابتو بده اگه این موضوع بود طلاق بگیر چرا زندگیتو پای مردی ک دوست نداره میزاری

وزززن فعلی بدلیل افسردگی۷۳_ارزومه دوباره برسم۵۰.                                                                       ۷۸🔓۷۳🔓۵۰🔒

از خونوادم هر رفتاری میکنن یک  رفتار  خیلی کوچیک پیدا میکنه که منو اذیت کنه مثلا میگه به خاطر فلان رفتار پدر مادرت نمیزاره خونه ی اونا برم یا خواهرت چرا فلان رفتار رو کرد دیگه حق نداری باهاش صحبت کنی یا چرا از من اون وسایل رو خواستی تو سرت تو زندگیه مردمه نباید با کسی رفتارآمد کنی تا از من هیچی توقع نداشته باشی برات بخرم متاسفانه با اینکه پدر مادرم وضع مالی خوبی دارن ولی من حمایت اونارو رو ندارم و نمی خوام زندگیم رو راحت تحویل یکی دیگه بدم به خاطر همین هر چی میگه قبول میکنم چون فقط میگه من همینم اگه نمی خوای میتونی بری

بله بارها گفته منو دوس نداره حتی چند بار سر دعوا گفته آرزوی مرگ من رو داره میگه تو اونی نبودی که من می خواستم هر چقدر به خودم میرسم میگه تو زشتی در حالی که من چهره ی معمولی رو به بالا دارم البته از صحبتای دیگرون اینو میبینم فقط خودم یک ایرادی که درون خودم میبینم قد کوتاهم هست ایشون به شدت خودشیفته و مغرور و خودخواه هست و همیشه میگه من هر چی بخوام باید همه باید به حرفام گوش بدن به شدت تحت نفوذ پدرمادرشه یعنی اونا هرچی بخوان باید توزندگی ما اجرا بشه به خدا دیگه دارم کم میارم میترسم صبرم تموم بشه و بچه هام رو تنها بزارم فقط به خاطر بچه هام تحمل میکنم و اینکه میترسم بعد از طلاق از نظر مالی درمونده بشم اخلاق بدش یک طرف و بددهنی فحاشی به خونوادم و خودم یه طرف کارم شده هر رو ز گریه کنم و بغض کنم و خودم رو نگه دارم تا گریه نکنم و کاری میکنم که صورتم رو بچه هام نبینن البته بگم که از زدن هم ترسی نداره چنر باری ازش کتک خوردم تا حالا  فقط میگه من همینم دوس داری زندگی کن دوس نداری برو طلاق بگیر میدونم انقدر زرنگه که حتی اگه طلاقم بگیرم هم بچه هام رو ازم میگیره هم بهم هیچی نمیده 

هیچ هدفی برای زندگیم ندارم 

نه محبتی نه آینده ای

فقط هیچ جا نمیزاره برم  

فقط به خاطر آینده  ی بچه هام نشستم و تحملش میکنم

درسته شوهرم میگه تو نگران بچه های من نباش اگه میخوای باز میتونی بری

خیلی راحت میگه فقط برو

چقدر دلم میخواد منو دوس داشته باشه بهم توجه کنه چقدر کمبود محبت دارم نمیدونم چطور جذبش کنم  خیلی حالم بده چرا زندگی من اینطوری شد چرا باوجود خواستگاری که داشتم و از ته دل منو می پرستید اینو واسه ی ازدواج انتخاب کردم واقعا" حیف شد بعد از اینهمه سال متوجه شدم که آدم باید با کسی ازدواج کنه که اونو دوس داشته باشه یا به قول بعضی ها داشتنش رو آرزو کرده باشه اما من با کسی ازدواج کردم که خودم اونو دوس داشتم یه دوس داشتن یک طرفه .....

زندگی انقدر کوتاهه که نمیفهمیم که اینروزا چطور میگذرن 

سلام دوستان

شوهر من همش سر گوشیه حتی وقتی رانندگی میکنه

چون به منم هیچ توجهی نمیکنه خیلی ناراحتم نکنه داره به من خیانت میکنه

نکنه با کسی دوست هستش

از صبح وقتی چشماش رو باز می کنه با گوشی سرش گرمه تا وقتی می خوابه وقتی هم که به گوشیش دست میزنم عصبانی میشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز