همسرم خیلییی حسادت میکنه همش عین بچه قهره.با پدرم حرف میزنم شوخی میکنیم میبینم لبو لوچشو انداخته دیشب با دایم اینا رفتیم بگردیم دختر داییم ۱ سالشه بغل داییم بود منم کنار داییم وایساده بودم باهاش بازی میکردم ح میزدم دیدم همسرم ناراحته😑اون نگفته فهمیدم چخبره .موقع برگشتن با ناراحتی بهم گفت من میمیرم از حسادت وقتی با کسی جز من میگی میخندی البته منظورش کلا مذکر هس😬میگم بابا خانوادمن چیکار کنم من بین اینا بزرگ شدم با ناراحتی سرشو میگیره پایین میگ باشه.از دست این من چیکاااررر کنم خوودااا یکی ی راه بگه کلافه شدم بخدا.خیلییی دوسم داره خیلیی.منم دوسش دارم چند سال هم همو خواستیم با کلی سختی بهم رسیدیم .اما من نمیدونم چیکار کنم کلا همش میگ تو باید مال من باشی فقط با من بگی بخندی.امروز مثلا قراره با رفیقام برم بیرون حتی یک کلمه نگفت نرو وای بحالم میگفتم با بابام اینا میرم جایی یا با دایی یا عمو اینا میرم لبو لوچش رو زمین بود