من توی رشته ای که درس میخونم واقعا تلاشمو میکنم و خب جزو دانشجو های خوب دانشگامونم وقتی بیرون از خونه هستم همه بهم اعتماد دارن . مشکل پدرم که اصلا بهم اعتماد نداره و همیشه بهم القا میکنه که من اصلا تو کارم خوب نیستم حتی اگه بهترین هم باشم بازم هیچی. هرموقع میخوام سمت چیزی که دوست دارم برم منو محدود میکنه و میگه من هیچی بلد نیستم و هیچی نمیشم واقعا خستم چیکار کنم ۲۲سالمه و واقعا دارم عذاب میکشم و و واقعا تو این ۲۲ سال هیچ وقت این اخلاقشو درست نکرده . و بدتر از اون اینه که بهش دت روی من تاثیر میزاره و من احساس میکنم چون اون میگه من نمیتونم پس واقعا نمیتونم