مادرشوهر من که از اول تکلیف رو روشن کرده که بچه نگه نمی داره می گه حوصله ندارم.البته من هم از اونایی نبودم که بچم رو از این خونه به اون خونه بفرستم حتی مادرم.به خاطر بزرگ کردن بچم قید کار کردن رو هم زدم
من ۴ ۵ ساعت میذارم میرم ب کارام میرسم یا با شوهرم میرم ددر. چون میدونم ازمن بیشتر مراقبشه خیلی دوسش داره. خونشم میرم بچرو میدم دستش خودم میرم میخوابم فقط خعلی خوش میگذره
مادرشوهرم که بیشتر وقتا فرصت نمیکنه نگه داره، خواهرشوهر مجردم نگه میداره. شده یه صبح تا غروب پیشش بوده.
والله ماک کلاقهربودیم یعدشش ماه قطع رابطه تازه چن بارپسرموبرده همسرم ببینه چون مادرشوهرم هرچی توهین بوده کرده زده توگوشم حالاباز میخاد بامن کم کم حرف بزنه البته معدرت خواهیم نکرده ها ولی خب مامانم ایناخونه نیستن همسرم میگه بچه روبدیم بیاکمکم کن
بده اشکال نداره،با تو سردن با پسرشون که نبستن...ابنم بچه پسرشونه
اگه خوب مواظبت میکنه بده بهش
اولا که من اصن‌نمیدم مادرشوهرم.حتی اگه التماسمو بکنه😜
فقط پیش مامانم مطئنم و خیالم راحته.حتی پیش خواهرمم نمیذارم.
