شوهرش ازمون صد ده میلیون پول قرض گرفت که ماشینی بخره بعد خب ماشینی نوشت در اومد الان ماشینش چهارصد خورده ای هست میخواست بفروشه تو کارخونه عموش شریک بشه بعد قرار بود سه درصد بخرن پول نداشتن من گفتمشون برا اون ی درصد منو شریک کنید خب اونا هم قبول کردن دیگه گفتن دو درصد خودشون بخرن یک درصد ما تازه صد ده میلیون هم پیششون داریم هنوز خودم میخواستم دویست میلیون بزارم که ی درصد بخرم برا خودم بمونه دیگه باهم قرار گذاشتیم تا اینکه شوهر خواهرم رفته بود خونه عموش عموش صد چهل میلیون بهشون کمک کرده بود اونا هم خودشون برداشتن سه درصد رو خریدن دیگه به من نگفتن کارخونه اشون خیلی بزرگه خیلی هم عموش اینا پولدارن میخواستم سرمایه ام زیاد بشه بعد دیگه اومدن گفتن خودمون سه درصد رو خریدیم به خواهرم گفتم دیگه شناختمتون آدم ها اول هر چیز خوبی رو برا خودشون میخوان بعد برا بقیه میخوان بعد در اومده میگه مگه کارخونه بابامه که بخوام شریکت کنم تو آدم کثیفی هستی تو حسودی مگه مالتونو خوردیم حالا واقعا مالمون رو هم خوردن چون صد میلیون مارو ندادن میخوان تو کارخونه سرمایه گذاری کنن واقعا حسود نیستم ولی قرار گذاشته بودن باهام از این ناراحت شدم