جمعه من یه دوره همی دعوت بودم با بچه های دوران دانشگاهمون
همه از بچه های رشته خودمون بودن و اینم بگم ۶.۷ سالی هست فارغ‌التحصیل شدیم
من با دوستای دوران دانشگاهم ارتباط دارم هنوز اما این دورهمی با کللل بچه های ورودی مون بود و جمعیت زیاد بود
بعضیا هم با همسر و بچه هاشون اومده بوده و منم با همسرم رفتیم
🫥🫥🫥اصلا درک نمیکنم‌چرا شوهراتونو قاطی رفاقتاتون میکنید
حالا اینا به کنار زمان دانشجويي من یه پسری بود که همکلاسی بودیم و به من علاقه داشت و خب اون تایم همه خیلی بچه تر بودیم و اوج هیجان و عشق اتشین و از اینجور چیزا
در حدی که ایشون اوایل خیلی سعی کرد به من نزدیک بشه و نشد و از‌طریق دوستام سعی کرد و خلاصه خیلی اتفاق ها افتاد اما من واقعا علاقه ای نداشتم بهش
ولی اون بنده خدا خیلی کارها کرد و فکر کنم واقعا عاشق بود البته که خب سنمون واقعا کم بود
منم اون موقع ها هرکاری می‌کرد می‌گفتم نه
با هزارتا پیج ریکویست می‌داد
هر روز با یه آیدی جدید تو تلگرام بهم پیام می‌داد و خلاصه خیلی ماجراهای شاید بچگانه
و اینم بگم که اوایل کسی زیاد در‌جریان نبود اما بعد ترش دیگه تقریبا همه می‌دونستن
و یه موضوع هم اینکه ایشون قصد مهاجرت داشت از همون اول و درنهایت که منم ازدواج کردم و ایشون هم بلافاصله بعد از اینکه درسش تموم شد رفت کانادا
خب
خوب
خبببب
یکی با انگشت کوچیکه لایکم کنه💚
خب بقیه اش
حالا همه اینارو گفتم که بگم من جمعه دیدمش
و از اون موقع یه احساسی دارم که خودمم نمی‌فهمم چیه
اینکه بعد از این همه سال دیدمش
اینکه چرا وقتی دیدمش اولین چیزی ک دنبالش گشتم این بود ک حلقه داره یا نه
اینکه چقدر همه چیز فرق کرده
اگه بخوام یه واقعیتی رو بگم من همون موقع ها هم ازش بدم نمیومد
عاشقش نبودم ولی بدم نمیومد ازش یه پسر خوش قیافه و پولدار که عاشقته و خیلیا آرزوشون باهاش باشن ولی اون دنبال توعه هرچی می‌گی نه بیخیالت نمیشه
من اون موقع دوست نداشتم باهاش باشم ولی دوست هم نداشتم که اون با کس دیگه ای باشه
انگار فقط میخواستم یکی باشه که بدونم اونجوری عاشقمه و همیشه هم هست
و اینم بگم اون موقع ها واقعا کسی تو زندگی من نبود اما من اونم نمیخواستم
میدونی همین فکر کردن هم خیانت به همسرته عزیزم؟ بنظرم اگر جنبه دورهمی نداری و سبب پاچیدن زندگیت میشه هیچ وقت نرووو
