عقد بودیم رفتم خونه پدر شوهرم. هیچ کس نبود
با شوهرم رفتیم تو اتاق...یهو پدر شوهرم ی چیزی جا گذاشته بود برگشت 😪حالا منم بدون لباس تو اتاق
اصلا فرصت لباس پوشیدن نبود داشت میومد تو اتاق
یهو شوهرم صداش زد گفت بابا نیا تو اتاق ☹️
اونم چیزی ک جا گذاشته بود رو نیومد ببره
برگشت رفت... خیللللی خجالت میکشم از این خاطره