ظهربعد کلی گریه و گله به خدا خوابیدم حالا بماند
لطفا نگید خواب صبح تعبیرنداره حس میکنم یه نشونس
چن تا خواب چرتو پرت دیدم که یه قسمت خوبش این بود که تو خواب بایه اقواممون که به تازگی فوت کرده
دست دادمو همچنین با زنش که فامیل درجه یکه
بعد موقع دست دادن موهام خیس بود اب موهام ریخت روی دوتاشون یکم اخمشون رفت توهم
بعد زنش منو معرفی کردو گفت این فلانیه اونم گفت خوشبخت شه بعدشم با یه لباس
باز میخواستم برم تولد و اون فرد فوت شده گفت بااین وضع میری و گفتم نه چادرمیپوشم از روش