شوهرم میگه طلاق. آخرش تیکه های مادرش کار خودش رو کرد. از بس زر زد که زندگی ام رو خراب کرد. میرم اونجا بیرونم میکنه بعد پیش شوهرم گریه چرا نمیاین من نوه ام رو ندیدم و.. شوهرم هم عذاب وجدان میگیره.
منم میگم اینجوریه نمیام دعوا راه میندازه.
حالا جاری ام طبقه بالای مادرشوهرم هستتو دوسال یکماه باهاش حرف نزده ، عیب نداره و اون خوبه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
جلو رو شوهرت با خانواده ش خوب باش و بگو بخند کن. ولی وقتی نیست اصلاااا بهشون محل نده. ببین من یه جاری با سیاست دارم مثلا میاد خونه ی من از صبح تا عصر که شوهرم نیست دست به هیچیییی نمیزنه حتی لیوان آب هم من میبرم و میارم. همینکه شوهرم میاد هی میاد آشپزخونه بزار کمکت کنم بزار فلان کنم. فکر تا من میگم خسته شدم شوهرم میگه چرا اینا که خیلیییی بهت کمک میکنن! منم سعی میکنم این چیزا رو یاد بگیرم
ومنی که نه من نه بچه هام تو زندگی همسرم جایگاهی نداریم تو عیدهم یه زمین خریدیم به دونه اطلاع من به اسم مادرش زده من این هفته رفتم از ثبت اسناد درخواست مهریه کردم البته قبلش بهش گفتم چرا زندگی منو به اسم مادرت زدی گفت میخواستی به اسم تو بزنم که بری پشت سرتم نگاه نکنی زمین یه میلیارد پولش بود مهریه من ۲ میلیارد براورد شد منم گفتم اگه برم درخواست طلاق بدم مشکلی نداری گفت نه مشکلم چیه برو منم از لجش رفتم یه ماشین پارس داره میخوام ازش بگیرم با حقوقش فعلا کسی خبر نداره فقط دوتا دخترم خبر دارن ۱۲ ساله و۱۰ ساله هستن گفتن مامان برو ما پشتتیم حقشو بزار کف دستش چون حقت این نبود باهات کرد نامه از پلیس راهور گرفتم برا ماشین ممنوع الخروجیم گرفتم حسابهاشو فعلا مسدود نکردم میخوام نزدیک برج انجام بدم فعلا براش پیام نیومده الانم باهم توخونه زندگی میکنیم خبر نداره فکر کرد شوخی میکنم باهاش نمیرم