امروز توی اتوبوس به انسولین نیاز داشتم
صندلی اخر بودم و تو دیدم نبودم ولی ی خانم چادری اومد بهم گفت میخای چادرمو بگیرم جلوت دیده نشی موقع انسولین زدن؟(به شکمم زدم) با اینکه واقعا حساسیتی نداشتم بخاطر احترام بهش گفتم باشه
ولی ی خانم که کنارم نشسته بود عصبی شده بود و همش با عصبانیت نگاهم میکرد😐خیلی نگاهاش ازار دهنده بود برای همین پرسیدم چیزی شده؟ گفت اره نمیتونی یکم صبر کنی پیاده شی انقد عشوه نیای جلوی پسر مردم؟ گفتم چرا😐گفت چرا شکمتو باید ی پسر غریبه ببینه؟ گفتم اولا که اون خانم جلوم ایستاده بودن بعدشم من اصلا تو دید نیستم و کسی منو نمیبینه🥲و من به این نیاز دارم وگرنه چرا باید به خودم سختی بدم و توی اتوبوس ازش استقاده کنم؟ زیر لبش همش میگفت اره جوونا اینجوری شدن ووو
خیلی بهم برخورد🥲من که دست خودم نیست. چرا اذیتم میکننیی🥲🥲