خدایی خوبه از هر لحاظ مخصوصا واسه من و پسرم و زندگیمون از نظر مالی هیچی کم نذاشته خودشم از نظر نجابت و تعهد به زندگی و من خیلی خوبه
ولی جدیدن با اینکه در حد زیاد دوسش دارم ولی یهو یه کاری که میکنه کلا بیزار میشم ازش و دوست دارم یه مدت طولانی ازمون دور دور باشه
مثلا الان من بخاطر زایمانم که ماه آخرم اومدم شیراز خونه دومم چون شرایط پزشکی اینجا بهتره از محل اصلی زندگیمونه شوهرم ۴ روز اول هفته برمیگرده خونه اونجا بخاطر کارش و سه روز آخر هفته میاد اینجا پیشمون
بعد امروز با اینکه کلا ۴-۵ ساعت بیشتر کنارمون نبود و برای پسرم وقت نذاشته بود غر غر کرد سرش و رفت ۲-۳ ساعت خوابید بدون اینکه از من بپرسه تو خسته ایی میخوای بری استراحت یا نه و از این گذشته انگار نه انگار چند روزه پسرمون رو ندیده و مثلا باید دلتنگش باشه
الان از عصر که بیدار شد باهاش قهرمو حرف نزدم و پسرمو چسبوندم به خودم که سمتمون نیاد
با اینکه جلوم نشسته بهش پیام دادم بهتره فردا برگردی خونه چون انگار اینجوری راضی تر و خوشحال تری
واقعا هم اینجوریه انگار😭😭😭