تلو تلو خوردن رو پله های آرایشگاهی که داشتن از آجیم فیلمبرداری میکردن روز عروسیش ( مصادف بود با ازدحام جمعیت و دوربین های عکاسی و دقیقا روبروی فیلمبردار)
جالب اینکه دست و پام تو لباسم گیر کرد وقتی خواستم بلند شم دوباره افتادم و یه سوتی دیگه🚶♀️
سوتی ک زیاد میدم😐😐😐 داشتم بااستادم ک خیلی برام محترم و عزیزه حرف میزدم اسم یه شغل اورد گفت برو اونجا فعلا گفتم من برم پیش چندتا سیبیل چیکار😑😶شغل مردونه بدم میاد 😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این سوتی متعلق ب یکی دیگست من شاهد بودم،سرکار بودم زیر میز باسیستم ورمیرفتم یکی از همکارای اتوکشیده ی خیییلی متشخص اومد زااااررررت گوزید خواستم برو خودم نیارم از شدددت خنده منفجر شدم
من عاشق نام خلیج فارسم ،خلیج همیشه فارس،ایران سرای ابدی من است دوستت دارم ایرانم مادرم،نموندی رو حرفخو نموندی بیمه اتکشت و آخری نهوندی،بیمه ادگو اری و براگردی چکه مه نشتم تو آخری نهوندی،چکاری اتکه وا دلم رفتیو تو اتکه ولم شکسته بودن ای دلم عزیزوم عزیزوم ،فاصله کفتن بین ما جدایی بودن سهم مادلتنگتم مه باخدا عزیزوم عزیزوم
رفته بودیم سفرشهر دوست همسرم یه دوست مجردش هم اونجا دانشجو بود توی یه جای تفریحی قرار گذاشتیم همو ببینیم بعد خانم دوستش بامن دست داد گفت سحر هستم من گفتم همچنین 😩🙄🤦🤦💔