آقا خونه مادرم اینا دو خوابه بودف اینا یه اتاق اضافی ساختن شد سه خوابه. اون اتاقه رو یکی از اقوام دیواراشو ساخت. گذشت تا دو سه سال پیش، مادرم سرطان گرفت البته به خیر گذشت. همیشه هم از وقتی اومدن این خونه اختلاف داشتن با پدرم
پارسال اون اتاقو خراب کردن و به گفته بابام زیر دیوار یه ورق طلسم بوده، روشم اسم مامانم و مامانبزرگم قابل تشخیص بوده. بابام انداخته دور.
من اعتقادی به این چیزا نداشتم، دقیق بخوام بگم به هری پاتر بیشتر اعتقاد دارم! اما خوره افتاده به جونم که نکنه واقعیت داره و ریشه مشکلات همینه؟!