2777
2789
عنوان

استرس دارم کمکم کنین تروخدا

179 بازدید | 11 پست

سلام دوستان. دوستان من چهار سال نامزد بودم بعد شوهرم یه رفیق داشت که خیلی باهم رفت آمد داشتیم و اونا دوست داشتن صمیمی باشیم .بعد من مادرشوهرم باهام لج بود برامون عروسی نمیگرفت چهار سال نامزد بودیم همش همه دخالت میکردن. ینی اگه ی ماه بیشتز نامزد میموندیم جدا می‌شدیم‌. من از دوست شوهرم و خانومش خواستم واسطه شن برامون عروسی بگیرن که چند باری صحبت کرد دوست شوهرم با شوهرم و پدرشوهرم. اما بالاخره راضی شدن عروسی بگیرن. بعد دوست شوهرم همش میگفت من برات جور میکنم عروسی بگیرین باید با من باشی و این حرفا منم اصن جواب نمی‌دادم قطع میکردم میگفتم این حرفا زشته من مثه خواهر شما هستم. بعد دیگه اصن جواب تلفنش هم نمی‌دادم پیام میداد جواب نمی‌دادم تا اینکه من پول میخواستم به شوهرم گفتم شوهرم جایی بوو که آنتن نداشت به رفیقش گفت برام پول و زد بعد منم گفتم همسرم با رفیقش حساب کتاب دارن دیگه چون این رفیقه همش هم به شوهر من بدهکار بود بعد شوهرم مثه اینکه یادش میره تا اینکه یک ماه پیش به من هم زنگ میزد پیام میداد من بلاک کردم بعد دیدم زنگ زد منم بهش فحش دادم گفتم چرا انقدر زنگ میزنی پدرم و در آوردی ولم کن بزار زندگیمو کنم گفت کاریت ندارم خواستم بگم اون پول اگه میتونی بریز پولمو. بعدم گفت میبینمت هوسی میشم و شمارت و حفظم منم فحش دادم تا تونستم. خواستم منم گفتم باشه میریزم بعد ترسیدم دوباره ازم سو استفاده کنه که به دوست صمیمیم گفتم بهش پیام بده تهدیدش کنه که دیگه بهم زنگ نزنه

دوستم پیام داد که چرا به فائزه درخواست زشت دادی به دوستت خیانت میکنی اشغال خرومزاده. بعدم گقت اگه دیگه به فائزه زنگ بزنی هرچی دیدی از چشم خودت دیدی ابرو برات نمیزارم. بعد اون اشغال عوضی پیام هارو پاک نکرد. یروز زنش پیام هارو میخونه و زنگ میزنه بهم دری وری میگه که اگه به من زنگ بزنی زنگ میزنم به شوهرت و مادرشوهرت اینا همه رو میگم. منم گفتم چیو میگی مگه من کاری کردم شوهر هیزت و جمع کن با ده نفر هست. من اصن نمی‌خواستم یا شما رفت آمد کنم اسرار شما بود.بعدم قطع کرد.‌مامانم همه چیو میدونست. مامانم زنگ زد به دختره که شر نشه دختره به مامانم گفت من اصن به کسی نمیگم کاری با فائزه ندارم میخوام تکلیف زندگیم روشن شه. مامانم گفت به دختر من چرا تهمت میزنی گفت من اصن به دخترت تهمت نمیزنم میدونم اون کاری نکرد میگم چرا به دوستش گفته پیام بده به شوهرم این همه جرف بزنه و بگه شوهر من با ده نفر هست و این حرفا گذشت اونا هم آشتی کردن رفتن سر خونه خودشون. دختره بعد دو روز منو بلاک کرد که مثلا بگه نمیخوام در ارتباط باشیم بلاک جهنم منم ازاول خوشم نمیومد رفت آمد کنیم اسرار شوهرم بود.

اینم بگم من به شوهرم همه چی این قضیه رو گفتم فقط اینو نگفتم که رفیقت بهم پیشنهاد های زشتی داد. الان همه ترسم اینه که یوقت نره اینور اونور بشینه بگه آبروی منو ببره بخدا من کاری نکردم چرا آبروم بره زندگیم بپاچه به گوش پدرشوهرم اینا برسه زندگیم بهم میخوره شب و روز استرس دارم تروخدا بگین چیزی نمیشه ینی؟؟؟! دختره به مادرم گفت خیالتون راحت ما چیزی نمیگیم میدونیم فائزه کاری نکرد فقط میگم چرا بخ من نگفت و بهم میگه شوهرم با همه هست هیزه زندگی ما داشت خراب میشد  و  این حرفا بعد بلاگم کرد میترسم چیزی بگه جایی

کمکم کنید دوستان 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بهترین کار اینه که به شوهرت بگی. هیچی بهتر از حقیفت نیس. بعدا واست دردسر میشه. ببین کی بهت گفتم

من همه چیو به شوهرم گفتم. فقط اگه بگم دوستت بهم پیشنهاد ....داد که خون بپا میشه.‌من میخوام قضیه جمع شه اللن فقط میترسم اون زن و شوهر بشینن همه جا بگن آبروم بره به گوش خانواده شوهرم برسه زندگیم میپاشه

من همه چیو به شوهرم گفتم. فقط اگه بگم دوستت بهم پیشنهاد ....داد که خون بپا میشه.‌من میخوام قضیه جمع ...

خب عزیزم اگ خودت زودتر بگی بهتره تا اینکه بعدا ی چیزی برعکسشو یا حتی بد ترشو بشنوه اونم از یکی دیگ 

ولی اگ میدونی ممکنه نفهمه هیچوقت نگو 

حقیقت بهتر از هرچیزه 

خب عزیزم اگ خودت زودتر بگی بهتره تا اینکه بعدا ی چیزی برعکسشو یا حتی بد ترشو بشنوه اونم از یکی دیگ&n ...

الان ترسم اینه اونا بنظرت جایی میگن به گوش خانواده شوهرم برسه همه راجع به من هزار فکر کنن حرف زبون مردم بشم آبروم بره دیگه شوهرم هم نگام نمیکنه چجوری ثابت کنم چیزی نبوده؟ این چیرا که نوشتم بنظر تو اون زن و شوهر چیزی میرن میگن جایی؟؟؟؟؟ وقتی حودش گفت نمیگیم آخه میدونیم فائزه کاری نکرده فقط از دستم بابت اینکه به دوستم گفتم چرت پرت گفته شاکین کاش لال میشدم به دوستم نمیگفتم پیام بده خراب تر شه.

الان ترسم اینه اونا بنظرت جایی میگن به گوش خانواده شوهرم برسه همه راجع به من هزار فکر کنن حرف زبون م ...

با شناختی ک از اونا داری باید در نظر بگیری 

ببین اخلاقشون جوری هست ک بگن 

ولی ب نظرم اگ فک میکنی میگن برو ب همسرت همه چیو بگو 

اون اگ بهت اعتماد داشته باشع حرفتو باور میکنه ضمن اینکه خودت داری همه جیو میگی دلیل نداره برا اینک بگه دروغه یا ...

با شناختی ک از اونا داری باید در نظر بگیری  ببین اخلاقشون جوری هست ک بگن  ولی ب نظرم اگ ...

من به همسرم همه چیو گفتم عزیز. فقط اونکه رفیقش پیشنهاد زشت داده نگفتم اون کلمه رو بگم مرده غیرت داره یهو پاشه بره با چاقو اونو بزنه اونوقت چیکار کنم

با شناختی ک از اونا داری باید در نظر بگیری  ببین اخلاقشون جوری هست ک بگن  ولی ب نظرم اگ ...

فقط ترسم اینه جایی بشینن بگن آبروم بره خداااا. اصن دو هفتس الکی استرس گرفتم تنم میلرزه 

فقط ترسم اینه جایی بشینن بگن آبروم بره خداااا. اصن دو هفتس الکی استرس گرفتم تنم میلرزه 

سلام عزیزم خوبی.. نمیدونی هستی یا نه.. اما بنظر من تا دیر نشده برو مشاور صحبت کن.. همه چیو بهش بگو که تگر خدایی نکرده همچین چیزی پیش اومد و اون طرف خواستی همه جا ابروتو ببره بتونی به همسرت بگی من اینکارو نکردم به این نشونی ک کل ماجرا رو هم فلان روز به فلان شخص گفتم و در جریانه.. و اور بتونی توی همون مشاوره این مطلب رو به همسرت بگی ک چه بهتر. چون خدایی نکرده کار ب ابرو ریزی برسه مطمئنا اونجا حرف مادر خانمشو قبول نمیکنه چون فک میکنه داره از دخترش حمایت میکنه و به نفع اون صحبت میکنه..استرس هم نداشته باش انشالله ک ختم بخیر میشه  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز