سلام دوستان
من الان یه هفته خونه مادرشوهرم هستم
به خاطر یه جراحی که داشتن
تو این یه هفته اصلا خونه خودم نرفتم
امروز که حال مادرشوهرم خوب شد
و کامل سرپا شد
به همسرم گفتم امشب دیگه بریم خونه خودمون
ولی مادرشوهرم میگفت که امشبم اینجا باشین
ولی من خیلی سختمه و نمیتونم اصلا
حتی غذای فردا ناهارشونم آماده کردم
ولی به شوهرم گفتم که بریم خونمون و خسته شدم
میگه تو چرا خسته شدی یه امشبم میمونیم بعد میریم دیگه
ولی بعد از اینکه مادرشوهرم یه حرف زد گفت باشه آخر شب میریم خونه
من خیلی ناراحتم از اینکه چرا نباید به حرف من گوش کنه و ارزش من و انقد پایین بیاره که بگه مگه چیکار کردی
حالا میخوام آخر شب باهاش صحبت کنم و بگم چرا اینقد من و بی ارزش میکنی
ب نظرتون چ حرفی بزنم بهش که به حرفام قانع بشه و حرفی دیگه نزنه؟؟؟