خانما ده ساله ازدواج کردم دور از خانواده ام دوتا بچه دارم توی این ده سال اتفاقات زیادی برام افتاده از جمله زایمان و سوختگی با زودپز که یک هفته بستری بودم، عمل چشم و ...
اینا رو گفتم که فکر نکنید نازک نارنجی هستم..
چند وقتی هستی بدنم خیلی بی جون و بی حال هست.. مدام خسته ام و ناتوان..چکاب کامل انجام دادم جز کم خونی همون کمبود آهن که قرص هماتینیک میخورم و یکم کم بودن گلبول های سفید از لحاظ کلسیم و ویتامین دی و غیره مشکلی نداشتم..
شوهرم میگه پای چشمات گود افتاده اینقدر ضعف دست و پا دارم که به زور راه میرم حتی نمیتونم یکم آرایش کنم الان هم گوشی به زور دستمه..
صبح یکدفعه چشمام سیاهی رفت و داغ شدم و گوشام سوت میکشید و سنگین شده بود نمیتونستم یک قدم بردارم هر لحظه فکر میکردم دارم از حال میرم..
فقط وقتایی که قهوه میخورم یکم انرژی میگیرم و میتونم مثل یک آدم معمولی کارامو انجام بده..
تو رو خدا کمکم کنید.