نمیدونستم شراکت با شوهرم انقد سخته منو مامانم ی ملک شریکیم پولشو شوهرم داد مامانمم پول داشت خریدیم باهم حالا تو همون راسته شوهرمم ی خونه داره کلنگی قراره ساخته شه خونه ها حالا هرروز ی داستان در میاره مامانم میگ من غلط کردم با این شریک شدم منم ب غلطکردن انداخته ابروم جلو مامانم رفته هرچی دفاعشو میکنم گند میزنه روسیام کرده الانم باهم دعوامون شد رفت بیرون منو هول داد زد تو گوشم کبود شده اعصابم خرده