سلام دوستان یه روز قبل از روز مرد برادرام قرار گذاشتن برای تفریح برن یه منطقه گردشگری به منم زنگ زدن ولی چون همسرم عزادار بود گفتم بپرسم ببینم حوصله داره یا نه گفت حوصله ندارم منم اصرار نکردم تا دیروز ساعت 10 دیدم نیست زنگش زدم گفت اومدم خونه پدرم آیفون درست کردم خواهری شما باشید به همین نوم و نشون تا ساعت 7 عصر نیومد منم چند پیام ابدار بهش فرستادم وقتی هم اومد از شام و چایی خبری نبود رفتم خوابیدم اصلا نگفتم تو اینجا هستی یا نه اینم روز مرد شوهر من و روز مرد شوهرای شما چطور گذشت؟