اینجا مشکلم حل نمیشه، ولی حداقل یکن از عقده دلم خالی میشه.
لطفا به همسرم فوش ندین چون خیلی دوسش دارم.
ما چندتا خونه داریم.
امروز با زبون خوب گفتم میشه بنام منم بزنی. گفت فلان جارو مید م بهت. گفتم مابقیشو میدی؟
گفت نه، یکیش برای مامانمه یکیشم بچه هام.
گفتم چرا مامانت؟
گفت اگه بفهمه دعوا میشه، ولش کن.
منم خونم به جوش اومد گفتم پس از ترس مامانته؟!
و استارت یه دعوای جنجالی🤕
من خیلی عصبانی بودم و چندباری گیره موهامو ورت کردم سمتش.
اونم یه سیلی محکم زد تو گوشم و گفت پاشو جمع کن برو خونه بابات.
گفتم من خونه زندگی دارم توام مهریه منو بده و جمع کن برو بیرون و تا تونستم زدم تو سر و صورتش.
از اول زندگیمون مامانه زیر زیرکی منو چزونده. وقتی تنهام میاد فوشم میده وقتی پسرش هست میاد میگه دست زنتو بگیر ببرش بیرون بگردید.
من کارم اشتباه بود و همشم از این بابته که سیاست ندارم هرچی هستم همونم