انقد دلم گرفته امروز همش دلم میخواد برم از پیشش. هرچی میگم زود جوش میاره سر دیر اومدنش کلی حرف بارم کرد که چرا چکم میکنی. شماها ب شوهرتون نمیگید کجایی چیکار میکنی،؟؟هرچی بشه میگه پشیمونم ازدواج کردم درحالی که بدون من میپاشه ازهم فقط چون سگه اخلاقش بهم‌میریزه اینجور میگه. برم فردا خوب‌میشه بنظرتون؟؟
رفتن به خونه ی بابا واسه وقتیه که دیگه واقعا نخوای برگردی
سیاست نداری،منم زودجوشه ولی برا من هیییییچی نمیگه،چون سوال پیچ نمیکنم بچیزایی که حساسه وسواس نمیشم احترامشو میگیرم رو روال زندگی میچرخونم،بجونم قسم میخوره
بمون ولی محل نده اصلا هم زنگ نزن پیگیرش نباش. خودش کم کم متوجه میشه.
من نظرم اینه خودشو یه شب بگو بره بیرون
ریسکه .ممکنه بدتر بشه
نه من نباید قیافه بگیرم براش نباید ناراحت شم براش اقا بهش برمیخوره. از جونم مایه گذاشتم برا زندگیمون ولی ارزشی نداره براش سر اینکه زیاد اهل بگو بخند نیستم از لجم میگه از خانوادت بدم میاد تو رفت امد نمیکنی منم نمیخوام کنم
دقیقا راضیم جرم بده ولی حرف اونارو نکشه وسط خدا لالش کنه چیا بهم‌نگفته😭😭بخدا فقط بخاطر خانوادم نمیخوام ناراحت شن تحمل میکنم ولی نمیدونم چرا بعضی وقتا عصبی میشم ادم حسابش میکنم شوهر حسابش میکنم پیگیرش میشم هربار پشیمونم میکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
