وقتی از موضوعی کلافه میشم نفس تنگی میاد سراغم ، از مکانهایی با فضاهای کم مثل آسانسور و قطار نفسم میگیره ، ( قبلاً اینطور نبودم ) وقتی کلافه میشم نفس تنگی سراغم میاد ، وقتی توی انجام کاری گیر میکنم نفس تنگی آزار دهنده و خفه کننده ای سراغم میاد ، کی مثل من دچار این مشکل بوده و حل شده مشکلش؟!
کی نفس تنگی با منشأ ذهنی رو تونسته درمان کنه؟!
من همین الان :)
منم همینم
البته من مشکلات دیگه ای دارم که روانپزشک دارو داده میخورم بهتر شدم
افسردگیه بنظرم
تو شرایطی که استرس میاد سراغت فقط به این فکر کن که بلااخره تموم میشه هیچ حالی موندگار نیست اینجور آروم میشی
منم تازگی خیلی اینجوری میشم
😭😭
کاشکی یه راه حل بگین خوباشه دکتر و دارویی نباشه
ببین من راهکار می‌خوام
مثلا دیشب به کامنت یکی ریپلای زدم بعد کامنتش حذف شده بود ، دنبال کاربریش می‌گشتم پیدا نکردم ، حس خفگی اومد سراغم ...نمیدونی چقدر عذاب کشیدم تا آروم گرفتم ...
تا این حد مسخره ...واقعا به تجربیات شما نیاز دارم
یعنی تو درد منو میفهمی ؟!
من توی قطار بودم بوی ترمزهای قطار توی کوپه پیچید ، فقط در حد چند دقیقه بود ، بعد تصور کردم ممکنه شبیه اون اتفاقی که توی اخبار شنیدم ممکنه برای ما هم اتفاق بیفته و همه مون خفه بشیم ، حالم خیلی بد شد داشتم خفه میشدم ، همسفرام ترسیده بودن چون رنگم زرد شده بود و نمی تونستم نفس بکشم ، نمی‌دونم چکار کنم ؟! خیلی دارم اذیت میشم واقعا به کمک نیاز دارم
من این علائم رو داشتم، چارش فقط ورزش، یوگا، رفتن به طبیعت و فضای سبز، مولتی ویتامین خصوصا ویتامین‌های گروه b و ویتامین D ماهی یه دونه، سعی کن زیاد با گوشی وقت نگذرونی هرچند خودم خیلی موفق نیستم در این زمینه
نمی‌خوام دارو مصرف کنم
می‌خوام خودم حلش کنم
ببین مثلا اینجا یه نویسنده ای داستان می نوشت بعد تاپیکش ترکید ، از اونجایی که من به داستانش خیلی علاقه مند بودم و پیگیر بودم وقتی دیدم ادامه داستان رو دیگه نمیتونم بخونم و به اون نویسنده دسترسی ندارم، از شدت ناراحتی نفسم بند اومد و داشتم خفه میشدم ...! باورت میشه؟! در این حد...!
