از این مهمونی ها که دم غروب که هوا هنوز روشنه میریم خونه فامیل ، آفتاب داره میره، هوا هنوز گرمه ولی مغازه ها و خونه ها چراغ هاشون روشنه و از کنارشون رد میشی خنکی باد کولر با بوهای مختلف میخوره به صورت آدم...لباس های قشنگمون رو پوشیدیم بریم خونه ی مثلا دایی مون ...زنگ در رو که میزنیم بوی سالاد و غذا از پنجره میاد توی کوچه...مثلا شام هم قرمه سازی باشه....آخ🥹
پ.ن: غذا دوست دارم ، شما بگید شام مهمونی چی باشه خوبه؟