حوصله ام سررفته درموردخاطرات بچگی هامون حرف بزنیم،بگیدببینم یادتونه توبچگی چه اتفاقایی واستون افتاده بهترین وبدترینش روبگید.
مامانم میگه یه سری با دایی و دختر خالش سوار موتور شده بودن مامان پشت نشسته بعد تا حرکت کرده مامانم افتاده پایین😁 اوناهم متوجه نشده بودن رفتن بعد یک ساعت دیدن عه مامانم نیست😂
یه سری هم عید بود عمم اینا اومده بودن خونمون بعد موقع خدافظی منو عمم بوس سومو قاطی کردیم و لبامون...😁😂
منم یادمه دخترخاله ام بچه بودبادخترعمه ام دعواش شدبه دخترعمه ام گفت یمان دخترعمه ام تاچندماه بهونه میگرفت میگفت یمان میخوام فکرمیکردخوراکیه 😂الان دخترعمه ام ۳۹سالشه بعضی وقت هاتعریف میکنه میگه معلوم نبودفازم چی بود
بچه بودم شب چهارشنبه سوری بود یه ترقه زدن زیر پام منم تو دهنم خون احساس کردم دیدن دندونم افتاده قورتشم دادم🤦♀️😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز