2777
2789
عنوان

از خونه زدم بیرون

1434 بازدید | 95 پست

پدر شوهرم زنگ زد رو گوشیم جواب ندادم شوهرم جواب داد قبلش گفتم جواب نده راستش بچها دخترم مریض وقت نکردم خونه رو تمیز کنم جارو برقیم هم سوخت آشپزخونه هم کلیی ظرف نشسته داشتم ‌‌‌‌‌.. پدرش گفت خونه این میخوایم بیایم پیشتون اونم حتی نگاه بمن نکرد گفت آره ‌‌‌‌‌‌‌‌منم یکم بحث کردم از خونه زدم بیرون بهم گفت میان خونه پسرشون گفتم باشه با پسرشون تنهاشون میزارم .....چرا مردا عقل ندارن خداااااا  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب بالاخره ك نگران ميشد بازم تماس ميگرفتن نميشد بگه نيايد

كار شما هم  لجبازي هست 

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.

همینکارا رو میکنید زرت و زرت تاپیک طلاق میزارید دیگه. خب جارو دستی میکشیدی ظرفارم تا جایی که میتونستی مشستی کمتر شه این موقع شب یعنی چی زدم بیرون

به اسم کاربری هیچ دقتی نمیکنم. ممکنه تو تاپیک بغلی باهام دعوات بشه، تو تاپیک بعدی پستتو لایک کنم‌:))) 

سخت نگیر، بزار بیان دلیلی نداره همیشه مرتب باشیم بالاخره مریضی پیش میاد، کارپیش میاد، آرمین ناراحته ازاین وضع نیاد، اتفاقا بعضی موقع ببینم کسی بدموقع میاد همونجورکارارومیزارم حتی تشکارو تاببینه

چکار کنم ی بچه کوچیک مریض دستمه نمیزاره تکون بخورم

خب وقتي اومدن ي عذرخواهي ميكردي جارو سوخته بچه مريضه و در حد توان پذيرايي ميكرد بعدش ميرفتي يكم سرگرم بچه ك مريض هست

تاپیک ها از تاریخ 1402/08/26 مال من tarkhon  هست. تاپیک های قبل اون مال کاربری هست که من این کاربری را مدتی بهشون واگذار کرده بودم.
خب بالاخره ك نگران ميشد بازم تماس ميگرفتن نميشد بگه نيايد كار شما هم  لجبازي هست

خب می‌گفت داریم میریم بیرون فردا بیاین...آخه خونم کثیف بچم مریض چ مهمون داری دارم تو روخدا میدونم منم لجبازی کردم اما بهم فشار اومد گفت میان خونه پسرشون

الان میخوای چه کنی

یه جارو دستی سطحی میزدی

ظرفا هم میریختی تو کابینت

آشپزخونه سطحی مرتب میکردی تا بیان برن


با آمدنت هستی من کامل شد❤️جادوی طلسم دیوها باطل شد❤️در نقش فرشته انتخابم کردند❤️خندیدی و سوره ی علق نازل شد❤️من ریخته ام در رگ تو شیره ی جان❤️هی چرخ بزن در من و دل را بتکان❤️این همنفسی چه حس و حالی دارد❤️در پیکر من دو قلب دارد ضربان❤️انگار که من آدم دیگر شده ام❤️در نقش جدید مهربان تر شده ام❤️امروز تمام سخت ها آسانند❤️می گفت فرشته ای که مادر شده ام!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز