پدر شوهرم زنگ زد رو گوشیم جواب ندادم شوهرم جواب داد قبلش گفتم جواب نده راستش بچها دخترم مریض وقت نکردم خونه رو تمیز کنم جارو برقیم هم سوخت آشپزخونه هم کلیی ظرف نشسته داشتم .. پدرش گفت خونه این میخوایم بیایم پیشتون اونم حتی نگاه بمن نکرد گفت آره منم یکم بحث کردم از خونه زدم بیرون بهم گفت میان خونه پسرشون گفتم باشه با پسرشون تنهاشون میزارم .....چرا مردا عقل ندارن خداااااا
حالا بیرون کجا رفتی
چکار کنم ی بچه کوچیک مریض دستمه نمیزاره تکون بخورم
چرا بچه تون رو تنها گذاشتین مریضه؟
باهم تند تند خونه رو تمیز میکردین
خب بالاخره ك نگران ميشد بازم تماس ميگرفتن نميشد بگه نيايد
كار شما هم لجبازي هست
همینکارا رو میکنید زرت و زرت تاپیک طلاق میزارید دیگه. خب جارو دستی میکشیدی ظرفارم تا جایی که میتونستی مشستی کمتر شه این موقع شب یعنی چی زدم بیرون
سریع میشستی ظرفارو یکمم خونه رو تمیز میکردی خب
تا بیان
حالا اونا چرا میخوان بیان
سخت نگیر، بزار بیان دلیلی نداره همیشه مرتب باشیم بالاخره مریضی پیش میاد، کارپیش میاد، آرمین ناراحته ازاین وضع نیاد، اتفاقا بعضی موقع ببینم کسی بدموقع میاد همونجورکارارومیزارم حتی تشکارو تاببینه
الان میخوای چه کنی
یه جارو دستی سطحی میزدی
ظرفا هم میریختی تو کابینت
آشپزخونه سطحی مرتب میکردی تا بیان برن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
