مادرم مذهبیه و و کمی محدود گر
اجازه ندارم پرسینگ کنم ، موهامو رنگ کنم ، بادوستام برم بیرون خودشم منو تفریح نمیبره ، اجازه ندارم ارایش کنم باورتون میشه هیچی لوازم ارایشی ندارم ، حتی اکسسوری هم بجز طلاهام چیزی ندارم ،لباسایی که دوس دارم بپوشم ، محبورم میکنه ساق دست بپوشم ، میگه تو خونه سوتین بپوش ، تو خونه خودمم اجازه ندارم تاپ و شلوارک بپوشم ،اجازه ندارم برم لیزر ، نمیذاره برم کلاسای هنری یا موسیقی با اینکه پولشو هم دارن چرا ؟چون مامان از موسیقی متنفره توهم نباید بری
نمیذاره با دوستام رفت امد کنم چون حوصله کسی نداره
دارم از تنهایی تو خونه میپوسم
با اقوام هم ارتباط نداریم یا خیلی کممم
لباسام شده مانتو های دراز با شلوارای بگ روشم چادر میپوشم یا عبا
گاهی هم منو مقایسه میکنه با دختر داییام و دختر عمه ام که اونا فلانن و تو نیستی اونا کمک مادرشون میدن تو تنبلی بااینکه من تمام سعیمو میکنم کمکش کنم
و این باعث میشه که من واقعاً بشکنم و گاهی اذیت بشم و وقتی هم میگم میخوام باهات صحبت کنم قبل از اینکه حرفمو شروع کنم میگه ما همینیم که هستیم اگه دوست نداری برو بچه یه خانواده دیگه شو :(
من واقعاً حجاب و دینمو دوست دارم ولی وقتی اجبار باشه ادم واقعا زده میشه از همچی
کارنامه هارو دادن و من با تمام کمبود هایی که داشتم بیست گرفتم و حتی دریغ از یه جایزه حتی کوچیک
بابام هم احساس میکنم پسر دوسته
الان واسه داداشم خونه و ماشین و مغازه و همچی گرفته حتی جهزیره عروسمون هم بابام میده
حتی خانواده دومادمون میخواستن مغازه بزنن بابام نزدیک دویست تومن داد ولی وقتی میگم سی تومن بده میخوام گوشی بگیرم زورش میاد
با اینکه پول هم داره