2777
2789

هر کاری برای مامانم کردم هر وقت پول خواست به دادش رسیدم صب زود میرفتم که جارو بکشم غذاشو بزارم چقدر غصشو خوردم استرسشو کشیدم

دیسک کمر داره ی ماه کامل با بچه اسیر دکتر بودم کاراشو کردم تنهایی بدون هیچ کمکی

الان که خوب شده یکم دکتر گفته باید مراقب باشی زیاد نشینی زیاد خم نشی 

حالا هروز میره روضه مسجد روستا بهش میگم ی روز میری ی روز خونه استراحت کن دوباره کمرت نگیره سرم داد میزنه ن تو می خوای من زندانی باشم هیجا نرم تو به خاطر خودت میگی که مبادا بیای اینجا کاری انجام بدی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا درکی از وضعیت خودشون ندارن ! 

با احترام بهش بگین که علت توصیه شما چی هست هم به لحاظ پزشکی و هم به لحاظ دلسوزی دخترانه خودتون براش دلایل تون رو توضیح بدید 

از طرفی بهش بگین که باید شما رو هم درک کنه 

بگو مادرم درسته که مادرمی اما اگر خودت مراقب خودت نباشی من همیشه نمیتونم با وجود بچه به امور شما رسیدگی کنم 

لطفا مراعات کن ، چون دفعه بعدی ممکنه نتونم بیام 


پزشک ( MD _ Ph.D - genetics ) 

اینم خوبی کردن به پدرمادر خوب منم ی نفر ادم دیگه

چقدر مگه توان دارم به خدا هر کاری می کنم براش که کمرش بدتر نشه اینم جواب خوبی هام

ی ماهی که مریص بود خودم شده بود ی چوب کبریت انقدر که فکر و خیالشو می کردم هر روز تو دکتر را مینشستم تا مامانم خونه استراحت تا نوبتش بشه

وقتی هم که قهر کردم بیام خونه میگفت کجا گورتوگم می کنی بیا شام بپز

چرا درکی از وضعیت خودشون ندارن !  با احترام بهش بگین که علت توصیه شما چی هست هم به لحاظ پزشکی ...

به خدا با اشک گفتم مامانم منم ادم تحمل استرس ندارم به خدا با بچه کوچک از ی طرف شوهرمم هر روز اخم میکرد تیکه می انداخت رفتم رسیدم ی ماه نیس خوب شده هر روز یجاست منم همش تن و بدنم میلرزه دوباره کمرش نگیره منم ی ماه اسیر بشم

مامانه دیگه از این بیشتر انتظار نداشته باش وبرای راه رضای خدا فقط کار کن مطمئن باش خدا جوابتو میده&n ...

خوب مامان باید خوبی های منم باخاک یکسان کنه خوب من نگرانشم که میگم به اندازه برو دیگه مثل اولت نیستی رعایت کن

به خدا با اشک گفتم مامانم منم ادم تحمل استرس ندارم به خدا با بچه کوچک از ی طرف شوهرمم هر روز اخم میک ...


بهش اطمینان بدین اگر مجدد دچار این عارضه شد بهش کمکی نمی‌کنین تا به خودش بیاد

پزشک ( MD _ Ph.D - genetics ) 
خوب مامان باید خوبی های منم باخاک یکسان کنه خوب من نگرانشم که میگم به اندازه برو دیگه مثل اولت نیستی ...

ادما همین که پیر میشن کلا عوض میشن زیادکارش نداشته باش مث بچه ها بهونه میگیرن تو وظیفه خودت دونستی دیگه بقیه با خودش ناراحت نباش

دخترقشنگم خداروشکرتورودارم  ممنونم رنگ چشمات مث رنگ چشمای مامان فیروزه ایه
بهش اطمینان بدین اگر مجدد دچار این عارضه شد بهش کمکی نمی‌کنین تا به خودش بیاد

هیچ عین خیالش نمیاد گریه میکنه میگه تو منت میزاری به جهنم بزار بمیرم صد فوش حرف بارم می کنه تو سنگدلی خدا منو محتاجت نکنه از این حرفا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792