برادرزاده ام بخاطر مشکلی که بعد تولد براش پیش اومد، الان که ۴ سالش هست تازه شروع به راه رفتن کرده
امشب بعد از مدتها داداشم گفت میتونی بچه رو نگه داری ما بریم خرید
منم گفتم باشه، خلاصه بچه رو گذاشتن پیش من و رفتن منم با برادرزاده ام کلی بازی کردیم
کلی تاتیش کردم (باهم راه رفتیم)
یک لحظه دستش رو ول کردم که جلوش که بالشت بود رو جابه جاکنم که بچه نیوفته، یکهو بچه به پشت افتاد.
از ترس اول خودم جیغ زدم، بعد بچه گریه کرد. 😭😭😭😭
بچه رو بغل کردم و بوسیدم و خلاصه آروم شد و کلی سرش رو گرم کردم ولی تمام مدت از ناراحتی دلم آتیش بود که بچه خرد زمین.
هنوز بدنم داره میلرزه . به داداشم و زن داداشم گفتم اوناهم چیزی بهم نگفتن ولی من هنوز داغونم
دلم خواست درد دل کنم اومدم اینجا😭😭😭😭