دوستان من چند ماهه با آقایی در ارتباطم. ایشون خواستگار بودن و مادرشون با مادرم تماس گرفتند و قرار برآشنایی شد. یک ماه از آشناییمون میگذشت که یک سری اختلافات بینمون پیش اومد و رابطه کات شد برای مدتی کوتاه. بعد پیام دادن که متوجه شدم برادرشون فوت کرده .همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. واقعا به همه شوک وارد شد. با ایشون خودشون تمایل داشتن رابطه ادامه پیدا کنه.منم مهرش به دلم افتاده بود و میخواستم ادامه بدم.
با توجه به اینکه برادرش تازه فوت شده دیگه نمیشه حرف از خواستگاری زد ولی من ازشون پرسیدم که برنامه ات چیه؟ گفتن شرایط الانم خوب نیست. گفتم الان نه ولی یه زمانی رو تعیین کنیم. گفت نمی تونم.الان موقعیتم جوریه که دیگه اصلا نمی تونم به ازدواج فکر کنم.
ولی میخواد رابطه همین طوری باشه. حتی گفت دوست باشیم. من تا حالا با کسی دوست نبودم به خودشون هم گفتم من با قصد آشنایی برای ازدواج رابطه رو پیش بردم.
از طرفی دلم پیشش گیره. بعد از عمری یکی اینقدر دوستم داشته خودمم دوستش دارم. نمی دونم چی کار کنم
از به طرف هم به طور باورنکردنی برای من (نمی دونم حکمت خدا چیه) از طرف دوست و همسایه و فامیل داره کیس معرفی میشه. به جرات میتونم بگم من تو اوج سن ازدواجم ۲_۳ تا مورد در سال بهم معرفی می شد
الان تو این ۴ ماه ۴ تا مورد معرفی شده
شما جای من بودید چی کار می کردید؟