من یکساله عقدم و خانواده من و شوهرم وقتی خیلی کوچیک بودیم با هم دوست بودن ملی همون موقع ها دیگ یجوری شد ک رفت امد نداشتیم و شوهرم از سه سال قبل اینکه بیاد خاستگاریک عکسم تو گوشیش بود ولی من اصلا تا شب خاستگاری ندیده بودمش و اصلا یادم نمیومد شوهرمو
پیامای شوهرم و دوستش و ک مربوط ب چند روز قب خاستگاری بود خوندم تو گوشیش مثلا نوشته بود ب دوستش که سارا رو بلاک کن از اینستا و تماس و گفته بود عکس بله برونمو نزار استوری سارا میبینه دوستشم گفته بود اگ میخای خطتتو بسوزونی بده ب من
با مادرشم در موردش چت کرده بود مادرش نوشته بود اتشالله اشکارا بهم برسین و باباش( بابای دختره) راضی بشه
مثلا عکس تو خونشون از سفره دو نفره گرفته بود و دست ی دخترم تو عکس بود
ی اسکرینم تو گوشیش بود دختره نوشته بود من نمیخام دوست معمولی باشیم یا عاشق باشیم یا کلا نباشیم شوهرمم نوشته بود چشم من نمیخام تورو اذیت کنم دختره هم نوشته بود دوست دارم خداحافظ تا همیشه