عزیزم.
خواب میدیدم تو خونه شمالمونم.اونجا سه خوابس در واقعیت.
حالا تو خواب کلی مهمون داشتیم.
بعد خونمون ی اتاق دیگم داشت ک برایرمهمون بود.
من به مادرم میگم تروخدا اتاق منو عوض کنید تا برام تنوع بشه.
میرم داخل اتاق میگم مامان اتاقو خیلی دوست دارم خیف از پنجره رو به باغش میترسم.
میدونی چی عجیبه برام.
اینکه چندبار این خواب و دیدم.توهمه خوابام هم اون اتاق تو ی راهرو بوده.
و کلی کمک توش داره