2777
2789
عنوان

قراره خونه مادر شوهرم زندگی کنم بیاین

| مشاهده متن کامل بحث + 652 بازدید | 63 پست
خب الان فهمیدم شرایطت فرق میکنه ومستقلی.من باهاشون تویه خونه بودم که میگم این مشکلات روداشتم ولی جار ...

ولی اونجا خیلی کوچیکه گف بیا اتاق گفتم نمیام همونجا خوبه 

حالا باید مبل اینا نزارم ولی کابینت اینا بزنیم و ی سال و تحمل کنم 

گوز در زبان ترکی ب معنی چشم هس"تلفظش هم گُز"

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

برا تعهد کجا باید برم؟

خودتون بین خانواده ها بنویسید همه امضا و اثر انگشت بزنن داماد و پدرش و شما و پدرتون و شاهد 

تنهایی مرگ آورست، غربت طاقت فرساست، حالا منو تنهایی و غربت محکوم به زندگی در سرزمین آب ، خاک و آهن 

اگه عمه ات هست که خودت بهتر میشناسی چجور آدمیه

احتمالش کمه باهات بدرفتاری کنه 

منم عمه ام هست مثل مامانم دوسش دارم اونم همینطور 

همون حد و مرز رو نگه داری و خیلی قاطی نشی مشکلی پیش نمیاد


ولی اونجا خیلی کوچیکه گف بیا اتاق گفتم نمیام همونجا خوبه  حالا باید مبل اینا نزارم ولی کابینت ...

عیب نداره کوچیکم باشه ولی مستقل باشی خوبه.نذارتوکارات دخالت کنن وبرات تصمیم بگیرن.من مادرشوهرم مثلابهم میگفت چراباخالت اینامیری پارک شوهرم میگفت به حرف مامانم کاری نداشته باش من گفتم برو.اینجورچیزاروحواست باشه

تا الان چیز بدی ازشون ندیدم عممه ولی میخام کابینت اینا بزنم خودم غذا اینا درس کنم

اینکه عمه ات هست خیلی خوبه ولی سعی کن زیادقاطی نشو محترمانه رفتارکن  وحرمت رونگهدار هردقیقه نری اونجاخودتوباکتاب ودرس مشغول کن واسه رفتن به پایین زمان خاصی رودرنظربگیر میدونی اسی من تازه عروسی کرده بودم غریب بودم شوهرمم اکثراماموریت بودمیرفتم همیشه پیش مادرشوهرم دردودل میکردم یا خواهرشوهرام میومدن من دعوت میکردم توخونه ام وحرف میزدم یکدفعه که رفتم خونه پدرم سربزنم شوهرم رفته بودخونه پدرش کاری کردن که شوهرم حتی دیگه سمت من نیومدوفقط میگفت طلاق درصورتیکه من هیچ جانمیرفتم میخواستم برم خریدپدرشوهرم خودشومینداخت وسط میخواستم براخودم کمی تنقلات بخرم نمیتونستم چون همه افسارزندگیم دست اونابودکجارفتی چی خریدی کجامیخوای بری چقدرمیخوابی چقدرنلفن ات اشغال

گاهی انسانم آرزوست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز