با یه اقای 22 ساله تو رابطم که دقیقا مکمل همیم و کنار هم خیلی خوشیم جوری که اون 2 ساعت تمام مشکلات و اینارو فراموش میکنیم
هم دیگرو خیلی خیلی دوست داریم
اول رابطمون بطور لانگ دیستنس بود اما یک 3 هفته ای میشه قرار میزاریم
حقیقتا متوجه شدم من اصلا آدم رابطه و اینا نیستم درسته دوسش دارم ولی قشنگ متوجه میشم که باعث پسرفتم شده و داره منو از اهدافم دور میکنه تازه من سنمم زیاد نیست و میدونم که از عاشقی تو این سن ضربه بدی میخورم و اینکه یه سری اختلافات هم باهم داریم (اون گرم مزاجه و من خیلی سردم) وقتی هم بهش گفتم انتظار داشتم بره ولی میگه که میریم مشاوره و فلانو اینا باهم درستش میکنیم
نمیدونم چطور بهش بگم چون بنده خدا خییلی فرد احساسی هست الانم یکی از عزیزانش از دست داده و حال روحی خوبی نداره مطمئنم اگه بهش بگم شکست بدی میخوره
و اینکه خودمم خیلی دوستش دارم و میترسم طاقت دوریشو نداشته باشم
از یه طرفم نمیخوام بیشتر وابسته هم بشیم و جداییمون سخت تر بشه
اهدافم یا عشقم؟ :(
چیکار کنممم ؟