رفته بودم خونه داییم
همیشه واسه بچه هاش کارتن کارتن سک سک میخرید
همیشهام توش چیزاش خوشگل و باحال بود
برعکس من ک هروقت میخریدم توش ی ماشین شکسته بود
ی روز ک اونجا بودم ی گردنبند و ی بسته پاک کن و این چیزا ک تو سک سکا هست برداشتم واسه خودم
خیلی پیشمونم حالم از خودم بهم میخوره
اصلا نمیتونم برم ب داییم و زنداییم بگم آدمای خوبین ولی میترسم