خب خانوما از سوتی های روز عروسیتون که خودتون یا بقیه انجام دادن بگین❤️

الان فقط ما جغدا‌ تو سایتیم 

گنجشک پر نمیزنه 

اتفاقا حالمون بد میشه از سوتیا 

اینکه کسی نمیومد برقصه خودم رفته بودم میاوردمشون وسط برقصن حالا عوضیا حالت عادی کلا وسطنا ولی تو عروسی من انگار ختم انعام بود فقط نشسته بودن دور هم تو میز و حرف میزدن و میخوردن 

ببین ب عروسی ربط ندارد ولی پذیرش رستوران بودم به مشتری میگفتم نوشابه مشکی یا سیاه؟

چندتا پسر بودن زارت خندیدن منم با جدیت از پشت پیشخوان :

آقای محترم  نوشابتون مشکی یا سیاه؟

بعد اونم رو به دوستاش مشکی میخوریم یا سیاه ؟

اونام هر هر خنده 

منم همچنان جدیت رو حفظ کرده بود میخواستم بگم بفرمایید بیرون مسخره ها و....

که یارو گفت آخه مشکی یا سیاه چه فرقی دارن 

وای تازه فهمیدم چی دارم میگم الآنم که یادش افتادم حالم بد شد آخرشم وقتی میرفتن کلی مسخرم کردن یکیشونم شماره آورد بیشخصیتا انداخت رو میزم

ببین باور کن جوری جلفنا خدا بدونه ولی نمیدونم جرا بامن لجن منم رفتم فامیلای خودمو اوردم وسط مادرشوهرم از اینکه عقب نمونه بدو بدو رفت فاملاشو اورد منم الان تو هیچ مراسمشون نه میرقصم نه میرم کاری باهاشون دارم بحدی سوت و کور بود عروسیم اولاش تا خودم دست به کار نشده بودم فیلمبردارم گفت کاش میگفتی سرایط اینه دوستامو میاوردم اینجا برات مراسمو گرم میکردن