یه مطلب جنی میخوندم جوگیر شدم گفتم اگه وجود دارید ی کاری بکنید
یهو تختم شروع کرد ب لرزیدن
بلانسبت ریدم ب خودم
زلزله بود
مامانمم بلند شد بزنه بیرون بابامم داشت از در میومد تو ک مارو صدا بزنه بریم بیرون
بابام لاغررررر مامانم چاققق
خوردن ب هم مامانم افتاد روش
بابام میگفت اگه زلزله نکشه تو میکشی منو
😂
بیرونم هر کی ی جور
ی خانمه شلوارک تاپ
بعد ی حوله گذاشته بود رو سرش موهاشو بپوشونه