خانواده شوهرم روستایی هستن و در طول یک ماه دوهفته تو شهر هستن مادر شوهرم میره پدرشوهرم میاد اون میره برادرشوهرم میاد من ۴سال که بچه نداشتم همش خونه من بودن ولی الان که بچه دارم قطع رابطه کردم به خاطر کارهایی که باهام کردن الان مادرشوهرم سرطان سینه گرفته و خونه عمه شوهرمه عمش توقع داره من دوباره بیارمشون خونه خودم ولی منم مشکلات دارم نمیتونم الان شاید بگید من باید کمکش کنم ولی اون خودش تو هیچ مرحله از زندگی به پسرش کمک نکرد حتی یه بار زنگ نمیزنه ببینن زنده ایم یا نه ولی وقتی میخوان بیان شهر زنگ میزنن فردا میخوابیم بیایم حالا از من چه توقعی دارن نمیدونم من خودم مسولیت زندگی خودم به سختی بر میام آیا وظیفه منه که پرستاری مادرشوهرم رو بکنم؟دستمم نمک نداشت هر کاری براشون میکردم منو جز خانواده خودشون نمیدیدن به من میگفتن غریبه به خانوادم هم میگفتن مردم ولی عروس جدیدشون که هنوز نامزده رو خیلی میخوان و احترام میزارن به خودش خانوادش.یه حسی بهم میدن انگار که من گناه کارم الان که مریض شدن کمکشون نمیکنم وقطع رابطه کردم
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
من کاری نکردم اون برای من دعا و جنبل جادو میکنه من وجدانم راحته چون دلم پاکه و خدا شاهده که من آدم بدی نیستم و هر لحظه خدا تو قلبمه و خودش بلا هاشون از من دور کرده تا الان