خدا لعنت کنه خواهرمونه وقتی ازدواج کردم ی عکس داره که عین حسودا زل زده به من بعد که طلاق گرفتم و برگشتم خونه پدر روزگارمو سیاه کرد عذابم داد داد میزد همش ازم کار میکشید و سر هر چیزی منو از خونه پرت میکرد بیرون مامانم میگفت اون جیغ جیغوس بخاطر ابرومون تو کوتاه بیا بخاطر همین طرف اونو میگرفت پدر مادرم فوت شدن همه رو رویف کرد خونه پدری رو فروختن من رفتم خونه مردم پرستاری سی و هفت هشت سالش شد فهمیدیم از ی نفر حامله شده زد و بچه اش به دنیا اومد طرف ادم بدی بود شبشه ای بود من براش خونه گرفتم اواره بود تا تو خونه من بود روزگار منو سیاه کرد هر کاری براش کردم اخرش برام حرف دراورد دلم برای بچه اش پیسوزه از من جدا شد رفت اما باز تمام مخارجشو من میدادم بچه شو عذاب میده سر هر چیز کوچیکی بچه شو می نه ی چند سالی ولش گردم متاسفانه نمیتونه از پس زندگیش بربیاد رفته با ی مرد متاهل ریخته رو هم جدیدا خیلی بی حیا شده جلوی من کلا بدون لباس میچرخه از من کمک خواست که بیام به دادش برسم از اون مرد زن دار که عاشقش شده هیچی نمیخاد حتی ی پاپاسی ولی براش حونش در میاد میره دستفروشی این و اون بهش کمک میکنن از وستش خسته شدم اصلا دوسش ندارم ی جورایی ازش متنفرم میدونم اونم ازم بدش میاد
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.