شهر به شهر، کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه، در به در جُستمَت و نیافتم
آه که تار و پودِ آن رفت به باد عاشقی
جامه تقویی که من در همه عمر بافتم
بر دل من زبس که جا تنگ شد از جداییَت
بی تو به دست خویشتن سینۂ خود شکافتم
از تَف آتشِ غمم صد ره اگرچه تافتی
آینهسان به هیچ سو رو ز تو برنتافتم
یک ره از او نشد مرا کار دلِ حزین روا
هاتف ! اگرچه عمرها در ره او شتافتم
#هاتف_اصفهانی