دی ماه سال ۹۸ عقدم بود که درست یه ماه بعدش کرونا اومد از اولش قرار بود دوران نامزدیمون یکم طولانی باشه در حد یک یکو نیم سال کروناهم اومد شرایط سخت شد تالارا بسته شد ماهم نمیخاستیم بدون مراسم بریم سرخونه زندگیمون تو عقد موندیم تا اینک نیمه دوم سال ۱۴۰۰ بود ک کم کم تو شهرمون تالارا باز شدن ومیشد عروسی گرفت ماهم گفتم بمونه بعد عید عروسی رو میگیریم سال۱۴۰۱ ک شد بعد تعطیلات قصدمون جدی شد وام ازدواج ثبت نام کردیم از شانس بدمون یکسال طول کشید واممون بدن دقیقن ۱۶ فرودین ثبت نام کردیم ۱۵ اسفند واریز کردن هم من هم همسرم با کمک وام میخایم عروسی بگیریم بخاطر همون باید بازم صبر میکردیم اسفند ماه ک واریز کردن گذاشتیم بعد تعطیلات سال ۱۴۰۲ رفتیم کل جهازمو تکمیل کردیم تالار بیعانه دادیم برای ۲۲ تیر حالا یکی دوهفته پیش دایی شوهرم میزنه با پدرشوهرمم اینا دعوای بدی میکنن در حد شکایت و دادگاه و بزن بزن حالا داییش گفته نمیزاره پدربزرگ و مادربزرگش بیان عروسیمون ومادرشوهرمم گفته عروسی رو بندازیم بعد محرم صفر ک اشتی کنن اگ مامان بابام عروسی پسرم نیان ب چه درد میخوره ولی من دیگ نمیتونم تحمل کنم چند ماه دیگم اینطوری بمونم دارررررم دیوونه میشم چه تضمینی هس بعد محرم صفر اشتی کنن اگ بدتر شد چی اگ یکی مرد چی چیکار باید کرد مامانم عصبیه زنگ زد به مادرشوهرم گفته بیاید جهیزیه دخترمو بنویسید ببرید بسه دیگ حق باکیه؟