به روش نیاوردم چون احساس کردم اشتباه از خودم بوده که اعتماد بیجا کردم
معبودم ... 🤲ای راهگشا در تاریکی ها...با کلید اجابتت ...قفل های درونم را باز کن...با تو که باشم، در جاده های تردید،...دستان توانای تو را میبینم ...قلبم در آسمان عشقت ...به پرواز در می آید واز شراب شیرین عرفانت مینوشم ..با تو در آغوش کرامتت ...ساکن میشوم ...با تو هیچ جاده ی پر پیچ و خمی وجود ندارد ...با تو دلم به عطر یاس های برکتت معطر میشود ...تو در جاده های خشکسالی ...تشنگی ام را به برکت نگاهت سیراب میکنی ...خدایا ! هر لحظه شکرت که کنارم هستی و مرا به غیر از خود وا نمیگذاری .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آره.حقوق سه ماهمو دو سال و خورده ای پیش دادم به رفیقم قرض که سر برج برگردونه.دو هفته پیش دوسومشو برگردوند.توی بورس هم به فنا دادم.با کار کردن بیشتر و ساعات زیاد جبرانش کردم
خاله شوهرم بعد دانشگاه رفت سرکار مثل چی کار میکرد و پول جمع میکرد به گفته خودش حتی گاهی گشنگی میکشید ک پول ماشین جمع کنه ، آخرشم دادشون به دوس پسرش ، اونم بهش پس نداد رفت ک رفت
ارع سال هشتاد کل زندگی پدرم به چوخ رفت ۶سال قرضشو دادن اون زمان۱۰میلیون بود ولی خیلی پول بود یعنی کل طلاهای مامانم وام قرض و فلان زمین خریدیم به فنا رفت ۶سال طول کشید بابام دوباره خودشو پیدا کنه و قرضای اونو بده ولی خدا بعدا دستشو گرفت🤲♥️
اشتباه خودمون بود که به همکار همسرم اعتماد کردیم البته روز انجامش درصد کمی احتمال دادیم که اگر پولمون سوخت شد چی؟ ولی خب گفتیم ریسک میکنیم اون ادمم حقوق و کار رسمی داره نمیاد بخاطر انقدر پول خودشو خراب کنه اما در کمال ناباوری حاضر شد تمام ابروش بره و حتی قانون هم بیاد وسط ولی پولو نده یعنی بابت داشتن و دزیدن این پول انقدر احساس برد میکرد که هر بهایی غیر از پول بابتش بده