زن داداشم اومده بود خونمون کلا اهل تیکه و خود بزرگ بین هست ...بعد دو سه تا چیز خطاب به من به شوخی گفت من فقط سنگین لبخند کوتاه زدم ...دیگه سر تیکه سوم بلند شدم از مبل خودمو تو آشپزخونه سرگرم کردم(فقط به خاطر داداشم چیزی نگفتم بس که مظلومه و من کافیه یه چیز بگم تا داداشم خورده شه) رو سریمو تا کرده بودم گذاشتم رو دسته مبل بعد زن داداشم بلند شد رفت جای تلویزیون و اینا وقتی برگشتم‌دیدم نشسته روی همون مبلی که من بودم نه اونی که خودش بود روسری مم زیرشه😑😐من قشنگ اونو تا کردم‌گذاشتنم رو دسته مبل که برگشتم بیام بپوشم ...اصلا بگیم سر خورده یعنی همونو ندیده؟دیگه چیزی بهش نگفتم چون مامانمم و بابامم بودن به نظرم ضایع میشد بگم‌بلند شو روسریم‌زیرته...ولی حالا اعصابم خیلی خوردههه احتمالا از لج من رفته نشسته اون رو ...😖
اتفاقا بهتر که نگفتی
اینجوری کارشو بی اهمیت جلوه دادی
فکر نکنه حالا ضربه بزرگی زده
اعتدال و حد وسط رو‌توی زندگیتون رعایت کنید
نه اینقدر دور از جان سلیطه که نشه باهاتون ارتباط گرفت و نه اینقدر بی زبون که ازتون سواستفاده بشه
از بس فشار خورده از لجش نشسته رو روسریت
من هیچ وقت نتونستم نه به زنداداشام و نه به خواهرشرام تیکه بندازم و برای جبران حرفاشون خیلی از حرفا موند تو دلم🤧
یکبار یادمه یه بار در جواب تیکه خودش یه چیز کوچیک گفتم‌اومد با داداشم خونمون تو حیاط داد و بیدادددد که فلان بهمان کسی به من احترام‌نمیزاره داداشم داشت به خود زنی می‌رسید...دیگه خودشو از چشمم انداخت...حقیقتا حتی حس جواب دادن بهشم ندارم...
من نمیدونم مامان بابام چرا انقدددر غریبه دوستن از داماد گرفته تا عروس انقدر لی لی به لالاشون گذاشتن که...اولا که مثل خودش جواب میدادم مامانم بعدا سه سااااعت نصیحتم میکرد این چه وضعشه دختر مردم با هزار آرزو اومده خونه ما فلان چلان...قشنگ استدلالش اینه چون طرف مهمونه تو لال شو🤦♀️
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
